هر وقت که کسی توی خيابون يکی از این کاغذهای تبليغاتی معمولاًبهدردنخور رو به دستم میده با اين پرسش اخلاقی پيچيده! روبهرو میشم که الآن بايد ازش تشکر کنم یا نه.
معمولاً این کاغذهای تبلیغاتی حاوی اطلاعات بهدردنخور هستن: «آموزش MS.DOS پيشرفته در آموزشگاه فلان» یا «افتتاح رستوران فلان» و در نتيجه آدمی که اون رو دستتون میده چندان لايق تشکر نيست. اما من هميشه به اين فکر میکنم که شاید یهروز، یکی، یه کاغذتبليغی بهدردخور بهم بده و من بهخاطر همين پيشزمينهی ذهنی منفی ازش تشکر نکنم و بعد از چند دقيقه، وقتی بفهمم کاغذه بهدردخور بوده که از اونجا دور شدم و کار از کار گذشته. اينه که هردفعه کسی توی خيابون کاغذی رو میگيره جلوم، به خودم میگم شايد این همونه؛ کاغذ رو میگيرم و قبل از اینکه وقت رو تلف و به نوشته نگاه کنم میگم مرسی.
معمولاً این کاغذهای تبلیغاتی حاوی اطلاعات بهدردنخور هستن: «آموزش MS.DOS پيشرفته در آموزشگاه فلان» یا «افتتاح رستوران فلان» و در نتيجه آدمی که اون رو دستتون میده چندان لايق تشکر نيست. اما من هميشه به اين فکر میکنم که شاید یهروز، یکی، یه کاغذتبليغی بهدردخور بهم بده و من بهخاطر همين پيشزمينهی ذهنی منفی ازش تشکر نکنم و بعد از چند دقيقه، وقتی بفهمم کاغذه بهدردخور بوده که از اونجا دور شدم و کار از کار گذشته. اينه که هردفعه کسی توی خيابون کاغذی رو میگيره جلوم، به خودم میگم شايد این همونه؛ کاغذ رو میگيرم و قبل از اینکه وقت رو تلف و به نوشته نگاه کنم میگم مرسی.
No comments:
Post a Comment